هنگام بچهدار شدن شرایط اقتصادی، روانشناختی، اجتماعی و فیزیکی روی تصمیمگیری والدین در داشتن یک یا چند فرزند اثرگذارست. حتی عواملی چون نوع کشور، فرهنگ و استانداردهای مذهبی افراد در این امر دخیل است. همچنین تکفرزندی و چندفرزندی، هر کدام مزایا و معایبی دارند که بهتر است زن و مردی که میخواهند ازدواج کنند، از آنها بهخوبی اطلاع داشته باشند و با آگاهی تصمیم به بچهدار شدن بگیرند.
بیشتر زوجهایی که تصمیم میگیرند عمری کنار یکدیگر بگذرانند، معمولا داشتن چند فرزند را در ذهن میپرورانند. گذشتهها داشتن فرزند مزیت بهحساب میآمد زیرا که فرزندان زودهنگام مشغول کار میشدند و به اقتصاد خانواده کمک میکردند. اما با تغییر زمان و گران شدن هزینههای زندگی، پرورش کودک سخت شده تا جاییکه در جوامع مدرن امروزی بیشتر خانوادهها بسیار کوچک و تکفرزند شدهاند. تکفرزندی یا چندفرزندی، هر کدام مزایا و معایبی دارند که پیش از تشکیل خانواده بهتر است از آنها آگاهی داشت.
مزایا و معایب تکفرزندی
باوری غلط در مورد تکفرزندها وجود دارد مبنی بر اینکه آنها خودخواه و لوستر از کودکانی هستند که خواهر و برادر دارند. مردم این کودکان را افرادی تنها میدانند که نمیتوانند با اجتماع ارتباط خوبی برقرار کنند و در بازی با کودکان دیگر مهارتی ندارند. اما این موارد در بیشتر کودکان تکفرزند صدق نمیکند. همچنین این کودکان مستقلتر و با اعتمادبهنفستر از کودکان دیگر هستند. عقل و منطق آنها هم بهتر از کودکانی که خواهر و برادر دارند کار میکند و معمولا باهوشتر هستند.
از خوششانسیهای تکفرزندی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
* از آنجاییکه خانواده فقط یک فرزند دارد، ارتباطی بسیار عمیق بین فرزند و والدین شکل میگیرد. صمیمیتی بین آنها وجود دارد که معمولا در خانوادههای پرجمعیت دیده نمیشود.
* تمام منابع موجود در خانه خرج تنها فرزند خانواده میشود. تکفرزندها کمتر پیش میآید از نظر مالی در مضیقه باشند و معمولا بیشتر نیازهایشان برطرف میشود. آنها مجبور نیستند چیزی را با کسی تقسیم کنند. تکفرزندها در کودکی اسباببازیهای بیشتری دارند و بیش از کودکان چندفرزندی پول خرج میکنند.
* تکفرزندها تمام توجه والدین را دارند و در عین حال از مقایسه بین آنها و خواهر یا برادر در امان هستند. معمولا در خانوادههای چندفرزندی این مقایسهها خواه ناخواه رخ میدهد. همچنین این کودکان مجبور نیستند با استانداردهای خواهر یا برادر بزرگتر خود زندگی کنند.
* اگر والدین تکفرزند خود را لوس و از خودراضی بار نیاورده باشند، این کودکان معمولا مستقل و با اعتمادبهنفستر از کودکان دیگر خواهند بود. همچنین آنها میتوانند با بزرگسالان راحت صحبت کنند.
در ضمن دردسر والدین هم برای بزرگ کردن تنها کودک خانواده بسیار کمتر است و آنها مجبور به کار و تلاش بیش از حد نیستند و نیازی ندارند که مدام مراقب دعواهای فرزندان کوچک خود باشند.
اما تکفرزند بودن هم سختیهای خود را دارد که باید به آنها توجه کرد:
* کودکانی که تنها بزرگ میشوند از مهارتهای ارتباطی کمتری برخوردارند. بزرگ شدن با خواهر و برادر باعث میشود کودک فرصت رقابت و تعامل با کودکان دیگر را داشته باشد. تکفرزندها برای جبران این کمبود باید وارد گروههای اجتماعی شوند.
* تکفرزندان فشار زیادی از سوی والدین خود در تمام زمینهها چه تحصیلی، چه شغلی و حتی تفریحی تحمل میکنند. در واقع تمام توجه و تمرکز والدین روی این کودکان است و آنها مجبور میشوند تکوتنها تمام آرزوهای والدین خود را عملی کنند. این وضعیت معمولا آنها را به اضطراب و البته بیشتر مواقع کمالگرایی دچار میکند.
* خواهر و برادرها وقتی در کنار هم بزرگ میشوند، بیشتر مواقع در بعضی مسائل به یکدیگر کمک میکنند و این باعث کاهش بار از روی دوش والدین میشود. این اتفاق هم در بزرگسالی آنها وقتی والدین پیر و ناتوان میشوند، میافتد. فرزندان با کمک یکدیگر از والدین از کار افتادهشان مراقبت کنند. اما در وضعیت تکفرزندی تمام مسئولیت مراقبت از والدین به دوش تنها فرزند خانواده میافتد.
* گاهیاوقات تکفرزندها به دلیل توجه بیش از حد والدین و برآورده شدن تمام نیازهایشان لوس شده و مانند «امپراتورهای کوچک» رفتار میکنند. معمولا این کودکان اعتمادبهنفس بالایی ندارند و در آینده در اجتماع با مشکلات بسیاری روبهرو خواهند شد.