حدود یک سال قبل پسر نوجوانی که از سوی سه شرور مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود همراه پدرش به اداره پلیس رفت.
او در تشریح این ماجرای هولناک گفت: خانه ما در روستایی حوالی فشم است ظهر که همه جا خلوت بود من در حال بازی در کوچه بودم که پسر یکی از بستگان دورمان را دیدم او مرا به ساختمانی نیمه ساز کشاند و به زور مورد آزار و اذیت قرار داد. همان موقع دو پسر دیگر که پسرعموهایش بودند هم از راه رسیدند و آنها هم مرا اذیت کردند.
پدر نیما هم در حالی که از سه پسر جوان شکایت داشت در ادامه گفت: وقتی پسرم به خانه آمد خیلی حالش بد بود گریه میکرد. با اصرار من توضیح داد که آن سه پسر جوان چه بلایی سرش آوردهاند وقتی اسم آنها را گفت متوجه شدم به قصد انتقامجویی با پسرم چنین کاری کردهاند چرا که سالهاست بین خانواده ما و آنها کینه و اختلاف قدیمی وجود داشته و آنها با این کار خواستهاند به ما آسیب بزنند.
با این شکایت، هر سه پسرعمو شناسایی و بازداشت شدند. اما متهم اصلی در بازجوییها گفت: من نیما را به آن ساختمان بردم و اذیتش کردم اما به او تجاوز نکردم، پسرعموهایم هم در این ماجرا دخالتی نداشتند.
پس از این حادثه پرونده به دادگاه رفت و قضات برای بررسی وضعیت جسمی پسر نوجوان او را به پزشکی قانونی معرفی کردند. در معاینات پزشکی موضوع تجاوز به این پسر مورد تأیید قرار نگرفت اما برخی آثار روی بدن وی، وقوع آزار و اذیت را تأیید کرد.
این در حالی بود که خانواده شاکی شاهدانی را به دادسرا معرفی کردند. یکی از شاهدان گفت: من دیدم که دوپسر جوان با عجله بهسمت ساختمان نیمه کاره رفتند و بعد هم هر سه نفر با هم از آنجا خارج شدند.
شاهد دیگر نیز گفت: من دیدم پسربچه و یکی از پسرعموها وارد سرویس بهداشتی ساختمان نیمه کاره شدند سپس دو نفر دیگر پشت سر او رفتند. آنها قبلش با تلفن صحبت کردند و بعد وارد سرویس بهداشتی شدند. فکر نمیکردم قصدشان آزار بچه باشد البته میدانستم این دو خانواده با هم مشکل دارند اما تصورش را هم نمیکردم که بخواهند با این بچه انتقامگیری کنند وگرنه به کمکش میرفتم.
پس از تکمیل تحقیقات، پرونده برای محاکمه سه متهم به دادگاه کیفری رفت و پدر پسر بچه برای هر سه پسر عمو درخواست اعدام کرد. اما وکلای متهمان از قضات خواستند هر سه متهم را برای بررسی رشد کمال عقلی به پزشکی قانونی بفرستند که دادگاه نیز موافقت کرد. کارشناسان پزشکی قانونی نیز پس از معاینات روانی و بالینی، اعلام کردند چون هر سه متهم هنگام ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشتند از رشد و کمال عقلی برخوردار نبودهاند، بدین ترتیب هر سه متهم یک بار دیگر پای میز محاکمه قرار گرفتند.
در ابتدای جلسه بار دیگر پدر نیما برای متهمان درخواست اشد مجازات کرد و گفت: پسر من در ۱۴ سالگی از سوی این سه شرور مورد آزار و اذیت قرار گرفت و تأثیر بدی در روحیهاش گذاشته است. او شب ها کابوس میبیند و بشدت وزنش کم و بیمار شده است با اینکه او را بارها پیش روانشناس بردهام اما آینده بچهام تباه شده است و این پسرها باید تاوان کاری که کردهاند بدهند.
متهمان که با قرار وثیقه آزاد بودند در جلسه دادگاه اتهام خود را رد کردند. یکی از متهمان گفت: من فقط برای ترس و تهدید، نیما را به آن ساختمان بردم این پدر و پسر به خاطر خصومتی که با ما دارند دروغ میگویند.
دو متهم دیگر نیز با انکار دخالت در ماجرا مدعی شدند اصلاً آن روز نیما را ندیدهاند و در واقع آنها هستند که قربانی اختلاف و کینهجویی خانواده هایشان شدهاند.
بدین ترتیب با پایان محاکمه، قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.