همه دوست دارند فرزندان باهوش و نابغه داشته باشند. مادوست داریم اگر فرزندی داریم بسیار باهوش و فرهیخته و مودب و دوستداشتنی باشد.
همه خوبیها را با هم میخواهیم و این شاید کمی بلندپروازانه به نظر برسد، اما ناممکن نیست. صرفنظر از مساله ژنتیک و استعدادهای ذاتی، مسالهای به نام آموزش نیز وجود دارد که در تربیت فرزندِ باهوش بسیار موثر است.
بسیار شنیدهاید، میگویند از همان زمان که نوزاد در رحم مادر است برای او موسیقیهای ناب بگذارید و کتاب بخوانید و حرف بزنید تا ذهنش برای ورود به دنیای مادی آماده شود. این ها همه درست، اما ما 6 راز خوب را هم با شما در میان میگذاریم تا بتوانید پسران/دختران باهوش تحویل جامعه دهید و خودتان نیز کیفش را ببرید.
کاربرد واژگان مناسب والدین
نگران نباشید! قرار نیست به مغز فرزند کوچک خود فشار بیاورید. فقط قرار است او را با کلمات جدید بسیاری آشنا کنید. برای این که فرزندتان خیلی زود با انواع واژهها و عبارتها آشنا شود، کافی است هفتهای یک واژه جدید به او بیاموزید. اگر این روند را از 18 ماهگی آغاز کنید و تا سال دوم ادامه دهید، در انتهای این بازه زمانی، کودک شما بین 50 تا یکصد واژه یاد خواهد گرفت. هر چه بیشتر با فرزند خود صحبت کنید، او واژههای بیشتری خواهد آموخت.
برای اینکه کلمات بیشتری یاد بگیرد، دایم با او حرف بزنید. با کلمات زیاد فرزندتان را بمباران کنید. هر کاری انجام میدهید برایش توضیح دهید. از اینکه با لحن و تقلید صداهای مختلف این کار را انجام دهید هیچ هراسی نداشته باشید. کتابهای زیادی برای او بخوانید.
این را در نظر داشته باشید کودکان تا پیش از دوسالگی نباید تلویزیون تماشا کنند. بگذارید هر چه قرار است بیاموزند را از شما بیاموزند نه از برنامههای تلویزیون. تا جای ممکن از انواع کلمات و فرمهای مختلف واژههای متنوع استفاده کنید تا در آینده در نوشتن و هجی کلمات سرعت یادگیری بالاتری داشته باشد.
نقش تشویق و تنبیه در تربیت کودک
تشویق و تنبیه دو روش متفاوت تربیتی هستند و بایستی ویژگی هایی داشته باشند تا مؤثر واقع شوند.
این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند ، می توانند از لوس شدن كودكان جلوگیری كنند.
معمولاً كودكان لوس ، والدین تسلیم شوندهدارند.
آنها در مقابل خواسته های كودك فوراً تسلیم میشوند و هر آن چه كه او طلب كند، برایش فراهم میكنند.
در خانوادهای كهكودك لوس پرورش داده میشود ، اثری از روشهای تنبیهی مناسب دیده نمی شود
یعنی چنانچه كودك كار اشتباهی مرتكب شود یا این كه بخواهد تعیین كننده باشد و به والدین خود دستور دهد یا این كه با داد و فریاد و عصبانیت حرف خود را به كرسی بنشاند، در این خانواده هیچ گونه روش مناسبی برای جلوگیری از این رفتارها و جهت دهی به آنها وجود ندارد.
این نوعخانوادهها ازلحاظ روانشناسی به خانوادههای محبت كننده افراطيِ آزاد گذارنده معروف اند؛ خانوادههایی كه بی نهایت توجه، محبت و محافظت در موردفرزندان خود دارند و در عین حال آنها را برای انجام هرگونه عملی آزاد می گذارند.
این مسئله بسیار اهمیت دارد كه میزان مقاومت، ایستادگی و انعطاف خود را در برابر فرزندانمان مورد بررسی قرار دهیم.
بعضی از والدین پس ازمقاومتی كوتاه در مقابل تقاضاهای فرزند، تسلیم می شوند و خواسته های كودك را به همان شكلی كه او می خواهد برآورده می كنند.
محبت در حد متعادل، توجه به نیازها و برآوردن آنها در حد معقول و داشتن روش های مناسب و علمی برای تشویق و تنبیه كودكان از جمله مواردی است كه بایستی در خانواده وجود داشته باشد.