با نزدیک شدن به عید قربان شاید کودکان سوالاتی داشته باشند. برای رفع سوالات فرزندتان می توانید داستان کامل حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل را تعریف کنید.
داستان اتفاقات عید قربان برای کودکان
سلام به بچه های خوب و قشنگم، بچه های عزیزم آیا داستان های زیبای پیامبران را شنیده اید؟ یکی از داستان های زیبای پیامبران، داستان حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل است. از شما دعوت می کنیم با ادامه این بخش همراه باشید تا قصه حضرت ابراهیم و فرزندش را برای شما خوبان بگوییم.
داستان حضرت ابراهیم و فرزندش حضرت اسماعیل
حضرت ابراهیم (ع ) یکی از پیامبران خدا بود که خداوند برای هدایت انسان ها فرستاد. حضرت ابراهیم (ع ) مثل همه پیامبران مردم را به خداپرستی دعوت کرد و به آنها توصیه نمود کارهای خوب انجام دهند و در حق یکدیگر بدی نکنند.
نام همسر حضرت ابراهیم (ع ) ساره بود که بچه دار نمی شد. ساره چون حضرت ابراهیم را مشتاق داشتن فرزند می دید، از هاجر کنیز خود خواست تا همسر حضرت ابراهیم (ع ) شود. هاجر بعد از ازدواج با حضرت ابراهیم (ع ) فرزند دار شد و او را اسماعیل نام نهاد.
بچه های خوبم اما پس از تولد اسماعیل، ساره نسبت به هاجر و فرزند او حسادت کرد و از همسرش خواست تا هاجر و اسماعیل را از آنجا دور کند.
ابراهیم(ع)، هاجر و اسماعیل را به دستور خدا با خود به سرزمینی بی آب و علف (مکه ) برد و در آنجا گذاشت. هاجر وقتی که دید، کودکش گرسنه و تشنه است، اسماعیل را در جایی خواباند و خودش 7 بار، مسیر صفا تا مروه که راه زیادی بود، را طی کرد تا آب و غذا برای اسماعیل بیابد، اما چیزی پیدا نکرد.