در جهانی پر از بازتولید، تعیین ارزش یک ابژهی هنری به اثبات اصالت آن بستگی دارد- بحث اصلی بر سر اطمینان حاصلکردن از آنچه میخرید است. اعتبار خاص زیباییشناسانهی یک کار هنری (همانطور که والتر بنیامین در نظر داشت) امری مرکزی در ارزشمندی آن است. با این حال قبل از آن که پاندمی اخیر کار ارزیابیِ قبل از خریدِ اثر هنری را سخت کند، ابزارهای دیگری در این بازار وجود داشتهاند که میشد به آنها در ارزیابی بهینه یا اصالتسنجی یک اثر اعتماد کرد. با این وجود تمامی این ابزارها یکسان در نظر گرفته نمیشوند
گواهیهای اصالت آثار هنری که دهها سال در گردش بودهاند، در ابتدا به عنوان مدرکی برای به رخکشیدن اصلبودن اثر هنری کاربرد داشتهاند. با تمام این اوصاف هماکنون این گواهیها به طرز فزایندهای مورد پرسش واقع شدهاند. به طور مثال با اینکه یک تکه کاغذ که حاوی تاریخچهی فروش آثار است، میتواند ارتباط بین اثر و هنرمند را نشان دهد، اما خانههای حراج یا مجموعهداران همواره یک گواهی اصالت میخواهند که اصلبودن اثر را اثبات کند و بنابراین ارزشش را تضمین کند.
گواهیهای جدید ممکن است هولوگرامدار باشند که این هولوگرام یا با هولوگرامی که روی اثر قرار دارد یکسان است و یا به شکل شماره سریالی است که هر دوی گواهینامه و اثر آن را دارند و با یکدیگر مطابقت دارند.
گواهیهای اصالت برای تایید اصلبودن آثارِ برخی هنرمندان ضروری است. برای مثال کارهای استودیویی بنکسی فقط در این صورت معتبر هستند که همراه با گواهینامهای از Pest Control Office ارائه شوند. (دفتری که آن دسته از کارهای بنکسی را که از مکان اصلیشان در خیابان جدا شدهاند اصالتسنجی نمیکند؛ با این حال این کار همیشه مانع از خرید و فروش آنها نمیشود) با این وجود در دههی گذشته بنیادهای متعددی از هنرمندان معاصر در ایالات متحده انتشار گواهیهای اصالت را متوقف کردهاند؛ زیرا مجموعهدارانی که کارهایشان بیاصالت تلقی شده بود، زمانیکه از این امر مطلع شدند، به پیگیری قانونی این مساله پرداختند.
طبق گفتهی “شارون کراست” از موسسهی شارون کراست و همکاران و هم چنین هم اکنون به عنوان معاون اول رییس در موسسه ی ارزیابان آمریکایی (که در ماه ژوییه امسال رییس آن میشود) “تعدادی از بنیادها، انتشار گواهیهای اصالت را قبلتر، تقریباً از سال ۲۰۱۲، متوقف کردهاند.-با این حال کارهایی از ژان مایکل باسکیت، اندی وارهول و کیت هرینگ همگی قبلاً اصالتسنجی شده بودند.” با این حال که برخی از موسسات مثل موسسهی رابرت مادرول[۲] با نام ددلوس[۳] و یا موسسهی کالدر به اصالتسنجی .ادامه میدهند، اما از ارائهی گواهیهای اصالت اثر خودداری میکنند
کراست محتاطانه به این نکته اشاره میکند که او یک ارزیابی کننده است و نه یک اصالتسنج. او اضافه میکند که قوانینی که پیرامون اصالتسنجی وجود دارند میتوانند از یک کشور به یک کشور دیگر تغییر کنند. با این حال او هنوز یکی از کسانی است که به آرتسی[۴] گفته است گواهیهای اصالت اگر موجود باشند فقط آن زمان مورد استفاده قرار خواهند گرفت که در ارتباط با دیگر مدارک برای تایید اصل بودن اثر قرار بگیرند.
“آنچه ما در ارزیابیهایمان به شدت به آن تکیه میکنیم کاتالوگ آثار هنرمندان و مستندات اصل بودن است. ما مکانی که خرید و فروش در آن اتفاق افتاده است را نیز در نظر میگیریم. مثلاً بررسی میکنیم که آیا از ایبی[۵] خریداری شدهاند یا از گالری و یا از کریستیز. اینها مهمترین چیزهایی هستند که ما مورد بررسی قرار میدهیم.
گواهیهای اصالت هم به همان خوبی که خود آثار هنری میتوانند جعلی باشند، میتوانند جعل شوند. رابرت رید کارشناس ارشد هنر زیبا و مشتری خصوصی شرکت سرمایهگذاری بیمهی هیزکاکس[۶] موافق بود که: “در برههی کنونی بیشتر گواهینامههای اصالت به اندازهی کاغذی که بر آنها نوشته شدهاند نیز ارزش ندارند.” به سادگی با گوگل کردن میتوانید یکی از این گواهیهای اعتبار را برای خودتان بسازید. برای این مقصود شرکت هیزکاکس به متغیرهای دیگری نیز نگاه میکند.” ما اصراری بر داشتن گواهیهای اصالت نداریم. ما بیشتر به آن فردی که داریم بیمهاش میکنیم و فردی که آیتم مورد نظر را ارزشگذاری یا اصالتسنجی کرده است، توجه داریم تا داشتن گواهی اصالت.”
این معضل طبق گفتهی رید، به توانایی مرتبط ساختن و گره زدن گواهی به خود اثر بر میگردد به طوری که قابل تغییر نباشد. “شما باید بتوانید گواهی را به اثر هنری در بستر زمان مرتبط کنید تا بتوانید ارزش آن را مشخص کنید.” او توضیح میدهد که “اصل بودن بسیار مهم است. اصالت زمانی که ما به هنر نگاه میکنیم واقعاً مهم است. اما تنها یک گواهی کاغذی مسئله را حل نمیکند. اگر شما در حال خریداری اثری از یک استاد قدیمی هستید، احتمالاً هیچ ایدهای ندارید که این اثر بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قبل کجا بوده است. برای اینکه یک گواهی موثر باشد باید به طریقی با اثر هنری مرتبط باشد که نتوان آن را تغییر داد یا با اثر دیگری سازگار ساخت. شما باید راهی داشته باشید که به تاریخچهی اثر دسترسی پیدا کنید و یا خود گزارشی از تاریخچهی آن تهیه کنید.”
رید ادامه میدهد: با این حال، علاقه به گواهیهای اصالت برای اثار هنرمندان معاصر به تازگی رشد کرده است خصوصا زمانی که خرید به شکل مستقیم از خود هنرمند یا گالری همکار با او انجام میشود. “اگر شما بروید و یک اثر جدید از تریسی امین[۷] یا دیمین هرست[۸] بخرید احتمالا یک گواهی درخواست میکنید که بگوید این اثر دقیقاً چیست. اما اگر فکر میکنید که گواهی قرار است به شما در هنگام خرید آسودگی خیال بدهد باید بگویم که این طور نیست. این را در نظر داشته باشید که دنیای هنر سراسر نامنظم است. شما باید روی آن فردی که قرار است از او خرید کنید متمرکز شوید. مثلاً در ارتباط با یک دلال دسته اول احتمالاً میدانید که اثر مستقیما از استودیوی هنرمند میآید و آن چیزی که میخرید ممکن است محرمانه باشد.”
رید اشاره میکند که به لطف تکنولوژیهایی مثل تگ اسمارت[۹] -که از ابزارهای اندازهگیریای همانند تگهای دی ان ای، برای ضبط تاریخچههای اثار هنری استفاده میکنند- پیشرفتهای مثبتی در این زمینه رخ داده است. اما استفاده از این تکنولوژیها هنوز به قدر کافی رایج نیست که بتواند تاثیرگذار باشد. به جای آن، کسانی که دستی در کار اصالتسنجی و تشخیصِ نسبت دارند، همانند جیلین ندولنی[۱۰]، کارگزار دفاتر انگلستان آرتدیسکاوری[۱۱]، بیشتر به تعداد مواد به کار رفته در اثر برای هدایت آنالیزهای علمی خود تکیه میکنند.
ندولنی میگوید: “زمانی که گواهیهای اصالت در بیشتر موارد بحثانگیز هستند و خودشان به تنهایی ارزش کمی دارند –برای مثال فاقد پشتوانهی مالی و یا گارانتی هستند- میتوانند با سنجاقشدن به نتایج حاصل از تحقیقات تکنیکی برای اصل بودن، بسیار ارزشمند شوند: آنالیزهای علمی با توجه به زمینهی تاریخ هنری اثر انجام میشوند.”
“تحقیقات تکنیکی میتوانند از نظریههای ماهرانه به کمک دادهها، پروتکلهای آزمایش استاندارد، مرجعآفرینی و گزارشهای مستندی که به آثار هنری اجازهی پذیرش به عنوان آثار اصیل را توسط بازار میدهد، حمایت کنند.”
به عبارت دیگر، گواهیهای اصالت به خودیخود کاملاً مفید نخواهند بود؛ مابقی مستندات و تحقیقات به علاوهی تحلیلهای علمی و تکنیکی بر روی آثار هنری اعتبار و در نتیجه ارزش این آثار را تعیین میکنند. ندولنی میگوید: “جمعآوری مستندات خام – تلاشی برای دربرگیری آنالیزهای علمی، تحقیق در زمینهی اصل بودن و تاییدیه از خبرگان این حوزه- بهترین روش برای اطمینان یافتن از اصالت آثار هنری است.” اما ما نباید به طور کامل گواهیهای اصالت را حذف کنیم. همانطور که صنعت تکامل مییابد و تکنولوژیهای جدیدتری در دنبالکردن آثار هنری و اصالتشان به کار بسته میشوند، متعاقباً اینها کارکرد خود را به عنوان ابزاری در تجارت باز خواهند یافت.
رید میگوید: “کیفیت این که یک گواهی چیست و چگونه به اثر هنری مرتبط میشود مسالهایست که بهتر است صنعت روی آن متمرکز شود. اگر شما بتوانید این گواهی را به اثر هنری مرتبط سازید و گزارشی از تاریخچهی خرید و فروشهای آن در طول زمان تهیه کنید، احتمالاً تاییدیهی کاملی برای اصل بودن اثر و همچنین گواهی اصالت بینقصی خواهید داشت.”
[۱] Courtney Tenz
[۲] Robert Motherwell
[۳] Dedalus
[۴] Artsy
[۵] eBay
[۶] Hiscox
[۷] Tracey Emin
[۸] Damien Hirst
[۹] Tagsmart
[۱۰] Jilleen Nadolny
[۱۱] ArtDiscovery
منبع: Artsy