روی کاغذ به آن میگویند حوادث دانشآموزی و در دنیای واقعی، قصه رفتن کودکان دانشآموزی است که یک روز از خواب بلند میشوند، سوار سرویس مدرسهشان میشوند تا راننده، راه دراز خانه تا مدرسه را برایشان کوتاه کند اما داستان آنها به یکباره عوض میشود؛ یک ترمز و یک برخورد و یک صدای مهیب و بعد دانشآموزانی که طبق رسم شهرشان پشت وانت نشستهاند یا به تعداد زیاد در ماشینهای سرویس مدرسه. آنها یا پرت میشوند و میمیرند یا با دست و پایی شکسته، به جای مدرسه، راه بیمارستان را میروند.
این یک قصه بلند است، یک قصه تکراری. قصه مشکلات سرویسهای مدارس که خیلی وقتها مشکلی از مشکلات رفت و آمد دانشآموزان کم نمیکند بلکه به آن اضافه میکند. نمونهاش تصادفات رانندگی در جادههایی است که دانشآموزان روستاهای مختلف شهرها را به مدارسشان که دور از خانههایشان است میرساند؛ نمونههایی که تعدادشان کم نیست و چند مورد از آنها در جدول این گزارش آمده است.
یک جستوجوی ساده درباره حوادثی که برای دانشآموزان ایرانی، بیرون مدرسه اتفاق افتاده نشان میدهد که بیشتر این حوادث به دلیل تصادفات رانندگی سرویسهای این دانشآموزان بوده است؛ موضوعی که اگر چه ممکن است در شهرهای بزرگ چندان به چشم نیاید اما در شهرهای کوچک بیشتر به چشم میخورد؛ شهرهایی که نهتنها سرویس مناسبی برای تردد دانشآموزان ندارند بلکه مسافتی که باید این افراد برای رفتن به مدرسه طی کنند هم استاندارد نیست. سابقه حوادث رانندگی در این مناطق نشان میدهد که بیشتر سرویسهای مدارس دانشآموزان، موتورسیکلت و انواع وانتها تا خودروهایی مانند پراید و پژو آردی است که خانوادهها میتوانند هر صبح فرزندانشان را با آن راهی کنند و تا بعد از ظهر چشم به انتظار بازگشتشان بنشینند. انتخاب این وسایل نقلیه برای جا به جایی دانشآموزان است که تا به حال باعث کشته و زخمی شدن تعداد زیادی از دانشآموزان ایرانی شده است؛ مثلا همین سال گذشته بود که با گذشت دو ماه از شروع سال تحصیلی، ١٠ دانشآموز در راه مدرسه یا از مدرسه به خانه کشته شدند.
در تمام سالهایی که از وقوع این حوادث میگذرد، واکنشهای مسئولان آموزشوپرورش درباره آن متفاوت بوده؛ از زمانی که «حمیدرضا حاجی بابایی»، وزیر آموزش و پرورش در دولت دهم در صدر مسئولان وزارت آموزش و پرورش بود که هرگاه دراینباره از او سوال میشد، میگفت آموزشوپرورش فقط مسئول حوادثی است که در داخل مدارس اتفاق میافتد، مانند این اظهارنظر او: «ما مسئول عبور و مرور و رفتوآمد به وسیله اتوبوسها و مینیبوسها نیستیم و تنها مسئولیت داخل مدارس را برعهده داریم و مدیر مدرسه تنها بهعنوان یک عضو برای پیوند میان دانشآموزان و دستگاههای مربوطه بهمنظور رفتوآمد آنها توسط سرویس مدارس اقدام میکند.» بعد از آنکه آنقدر درباره حوادثی که دانشآموزان بیرون از مدارس دچار آن میشوند، حرف و حدیث به راه افتاد وزارت آموزش و پرورش با بیمه ایران و معلم قراردادی را امضا کرد که دانشآموزان را به صورت ٢٤ ساعته بیمه کند؛ اتفاقی که به گفته عضو هیأتمدیره و معاون فنی بیمه ایران، قرار است دانشآموزان تحت پوشش بیمه حوادث بیمه ایران تا شهریور امسال قرار بگیرند. هرچند مسئولان آموزش و پرورش در دولت یازدهم، بعد از روی کار آمدنشان چندان دراینباره اظهارنظر نکردهاند اما به نظر میرسد آنها مانند مسئولان وزارت آموزش و پرورش در دولت یازدهم دیگر چندان به این موضوع اعتقاد ندارند که آموزش و پرورش فقط مسئول حوادثی است که در داخل مدرسه برای دانشآموزان اتفاق میافتد.
اما «رسول پاپایی»، معاون اطلاعرسانی وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با «شهروند» میگوید که حوادث بیرون مدرسه به تبع اینکه تعداد دانشآموزان نزدیک ١٣میلیون نفر است و آنها پرهیجانترین بخش جامعهاند، برای آنها بیشتر است: «در آموزشوپرورش یکی از وجوهی که باید به آن بپردازند، بیمهشدن دانش آموزان است. این بیمه بچهها را هم در بیرون مدرسه تا منزل و به عکس پوشش میدهد و هم در حوادث درون مدرسهای. این نشان میدهد که اصل حادثه برای بچهها پذیرفته شده است، مثل تمام اقشار جامعه. اما موضوع دیگر درباره حوادث دانشآموزی این است که آموزش و پرورش میتواند به جز بیمه، مدارس را در نقاط متراکم شهرها بسازد تا رفت و آمد کمتر باشد اما گستردگی و پراکندگی روستاها و مناطق ایران این امکان را نمیدهد که مدارس نزدیک روستاها باشد یا روستاهایی که چهار پنج دانشآموز دارند، مدرسه داشته باشند، بنابراین این موضوع ایجاب میکند که مدارس متمرکز باشند اما واقعیت این است که الزامات جغرافیایی این اجازه را نمیدهد.»
او ادامه میدهد: «برای کاهش حوادثی که بیرون و داخل مدرسه برای دانشآموزان اتفاق میافتد، آموزش و پرورش میتواند دو اقدام انجام دهد؛ یکی آموزش حفاظت از بدن دانشآموزان در برابر بعضی آسیبهای شهری، نحوه عبور از خیابان، نحوه راه رفتن در خیابان و... است؛ اینها مهارتهای اجتماعی است، اگر آموزش و پرورش مهارتهای اجتماعی را پررنگتر کند و رشد وظایف شهروندی دانشآموزان را بالاتر ببرد موجب کاهش بلایا میشود. از طرف دیگر تجهیزات و امکانات هم مهم است. طبیعتا اگر وسایل مدرسه همان شرایط ایمنی استاندارد را داشته باشند، اگر دانشآموزی سرش به میله بخورد و اگر آن میله حفاظ داشته باشد آسیب کمتر میشود.
از طرف دیگر آموزش و پرورش میتواند با نظارت بیشتر به سرویسهای مدارس این حوادث را کمتر کند. باید به این توجه شود که ماشینهایی برای رفت و آمد دانشآموزان در نظر گرفته شود که برای رفت و آمد انسان مناسب است؛ خیلی وقت ها ما میبینیم بچهها را با وانت میبرند و میآورند، خوب است این امکانات باشد که آنها با ون یا مینیبوس بچهها را ببرند و بیاورند. باید شهرداری به کمک آموزش و پرورش بیاید، ون را در اختیار جابهجایی دانشآموزان قرار دهد و فرهنگسازی ایجاد کند و همه سازمانها در آن مشارکت داشته باشند تا این مشکل حل شود.»
از طرف دیگر اما به نظر میرسد، موضوع حوادث رانندگی فقط مربوط به نوع سرویسهای مدارس و استاندارد نبودن آنها نیست. یکی از دلایل این موضوع به چندسال پیش برمیگردد که وزیر آموزش و پرورش دولت دهم بر توسعه مجتمعهای آموزشی اصرار زیادی داشت؛ بعد از آن بود که مدارسی زیر مجموعه یک مجتمع آموزشی در بسیاری از مناطق کشور با فاصله نسبتا زیادی از هم قرار گرفتند و حضور دانشآموزان از روستاهای اطراف در آنها مشکلاتی مانند رفت و آمد به وجود آورد. مثلا درحال حاضر در منطقه بشاگرد استان هرمزگان بین دبستان، مدرسه راهنمایی و دبیرستان که جزو یک مجتمع آموزشی محسوب میشوند دهها کیلومتر فاصله است و عملا امکان حضور برای همه دانشآموزان روستاها در آنجا غیرممکن است، به همین دلیل است که بسیاری از دانشآموزان کشور برای حضور در مجتمعهای آموزشی، بهویژه مجتمعهای شبانهروزی مسافت زیادی را طی میکنند و آموزش و پرورش برای سرویس ایاب و ذهاب آنها چارهاندیشی نکرده است.
بعضی کارشناسان مخالف ایجاد مجتمعهای آموزشی، معتقدند که ایجاد این مجتمعها به علت مشکلاتی مانند امکانپذیر نبودن سرکشی مداوم و مستمر مدیر به مدارس تحت پوشش به علت بعد مسافت، نبود امکاناتی مانند سرویس ایاب و ذهاب که همه این موارد نیازمند بودجه و اعتبار است، قابلیت اجرایی ندارد چون امکانات و ملزومات خاص آن فراهم نشده است. البته مسئولان همواره از راهاندازی سرویس ایاب و ذهاب برای دانشآموزان این مجتمعها سخن گفتهاند. در بسیاری از مجتمعهای آموزشی مشکل سرویس ایاب و ذهاب دانشآموزان و معلمان حل نشده است و کمبود بودجه این مشکلات را تشدید کرده است.
حوادث دانشآموزی در بیرون مدراس اما فقط به تصادفات رانندگی محدود نمیشود؛ ناامن بودن بعضی از سرویسهای مدارس، رفتارهای پرخطر رانندگان آنها و... از دلایلی است که در سالهای گذشته باعث ایجاد حوادثی برای دانشآموزان تهرانی و دیگر شهرها شده؛ موضوعی که باعث شد چند وقت پیش، مسئولان آموزش و پرورش، راهنمایی و رانندگی و سازمان تاکسیرانی از برچسب جدید سرویس مدارس رونمایی کنند که قرار است از مهر امسال هویت سرویسهای مدرسه باشد و به اعتقاد مسئولانی که از آن رونمایی کردند، بلندگوی امنیت این سرویسها؛ برچسبهایی است که البته هنوز معلوم نیست به دیگر شهرها غیر از تهران هم برسد.
موضوع دیگر، رانندگان سرویسهای مدارسند؛ رانندههایی که به اعتقاد مسئولان باید آدمهای ویژهای باشند و به گفته «تیمور حسینی»، رئیس پلیس راهور تهران آموزشهای خاص دیده باشند.
«میثم مظفر»، مدیرعامل تاکسیرانی تهران هم دراینباره میگوید که «این رانندهها باید حداقل ٢٣ ساله و متاهل باشند و علاوه بر آن سوءسابقه کیفری نداشته باشند و از سلامت جسمی و روانی برخوردار باشند. آنها باید راکب خودرویی باشند که بیمه شخص ثالث، بیمه بدنه، معاینه فنی و بیمه سرنشین داشته باشد. علاوه بر این، آنها باید دورههای ویژه اخلاق حرفهای، روان شناسی ترافیک و آشنایی با مقررات راهنمایی و رانندگی را نیز گذرانده باشند و وقتی بهطور کامل مورد تأیید تاکسیرانی قرار گرفتند، برچسب ویژه را دریافت کنند و راننده مخصوص دانشآموزان شوند. پس اینکه یک راننده با خودروی شخصی، به واسطه آشنایی با یک مدیرمدرسه یا با یکی از اولیای دانشآموزان در این جایگاه بنشیند، مرتکب کاری خلاف شده و مسافران کم سن و سال خود را هم به خطر انداخته، همانطور که هر سال شاهد این موضوع بودهایم.»
اینها فقط نمونه هایی از حوادثی است که در سالهای اخیر دانش آموزان ایرانی دچار آن شده اند.
منبع: روزنامه شهروند