ديدبان نوشت: زنان داعشي که طبق برآوردهاي موجود ميانگين سن آنها در حدود 18- 21 سال مي باشد، تنها متعلق به کشورهاي سوريه و عراق که محل استقرار اين گروه تروريستي است، نيستند بلکه اکثريت آنها از کشورهاي مختلفي جذب داعش مي شوند. پنج انگيزه مهم اهم دلايل جذب زنان به اين گروهک تروريستي مي باشد.
پديده زنان داعشي که در ادبيات اين گروه تروريستي با نام «مجاهدات» معروف هستند، سوالات زيادي پيرامون ماهيت، افکار، روش هاي جذب و نتايج حاصل از اين پديده در افکار عمومي ايجاد کرده است که چندان مورد اهتمام و دقت نظر واقع نشده است. اين در حالي است که نبايد از نظر دور داشت که اين پديده جديد و خطرناک در حال گسترش و شيوع در جوامع اسلامي و غير اسلامي است و مي تواند تاثيرات جدي در امنيت ملي هر يک از کشورهاي مذکور داشته باشدو لذا در اين نوشتار سعي بر آن است تا مختصري از زواياي پنهان اجتماعي، سياسي، اقتصادي، فرهنگي و ديني اين پديده مورد بررسي و ارزيابي قرار گيرد.
زنان داعشي از کجا مي آيند؟
زنان داعشي که طبق برآوردهاي موجود ميانگين سن آنها در حدود 18- 21 سال مي باشد، تنها متعلق به کشورهاي سوريه و عراق که محل استقرار اين گروه تروريستي است، نيستند بلکه اکثريت آنها از کشورهاي مختلفي جذب داعش مي شوند که از جمله آنها مي توان کشورهاي شمال آفريقا به ويژه تونس و مصر و کشورهاي اروپايي و آمريکايي مانند فرانسه، انگلستان و آلمان اشاره نمود. علاوه بر اين، بخش ديگري از زنان داعشي نيز متعلق به منطقه آسياي ميانه و کشورهاي حوزه قفقاز و چچن هستند که به استناد شواهد و قرائن افراطي ترين زنان داعشي متعلق به اين منطقه هستند!. در اين راستا، برخي از پژوهشگران بر اين باورند که تقريباً 10 درصد اعضاي خارجي داعش را زنان به خود اختصاص داده و منابع غربي نيز در اين زمينه آمار و ارقامي ارائه مي دهند. به عنوان مثال، مرکز مطالعات ضد تروريسم در فرانسه در آخرين گزارش خود بيان داشته است که در حال حاضر تعداد 100 الي 150 زن فرانسوي در ميان صفوف داعش قرار دارند و اين تعداد جداي از افرادي است که به دليل شرايط سخت زندگي در گروه داعش به فرانسه بازگشته اند.
انگيزه هاي عضويت زنان در داعش
زنان داعشي از هر کجاي دنيا که جذب اين گروه تروريستي مي شوند داراي انگيزه هاي متفاوتي هستند که از جمله آنها مي توان به زير اشاره نمود.
1- انگيزه هاي شخصي:
زنان سوري و عراقي عمدتاً با انگيزه هاي شخصي با داعش همراهي مي کنند؛ زيرا به دليل شرايط بحراني موجود در اين دو کشور بسياري از آنها همسران، فرزندان يا همه خانواده خود را از دست داده و از خانه و کاشانه خود دور مانده اند. لذا بهترين راه از نظر اين دسته از زنان سوري و عراقي حضور در صفوف داعش براي انتقام گيري از نظام حاکم و نيز دريافت دستمزد جهت گذران زندگي مي باشد.
2- انگيزه هاي فرقه گرايانه:
در بحران عراق و سوريه منازعه سياسي بتدريج تبديل به يک منازعه فرقه اي گرديد. به اين ترتيب، بسياري از زنان سوري و عراقي نه از باب گرايش پيدا کردن به تفکرات داعش بلکه به منظور شرکت در "جهاد" براي دفاع از عقيده اهل سنت بر عليه شيعيان که حاکميت را در دو کشور در اختيار دارند، به عضويت داعش درآمده و اين گروه تروريستي را تنها وسيله ممکن براي تشکيل خلافت اسلامي سني عليه حکومت شيعيان مي دانند.
3- انگيزه هاي ايدئولوژيک:
عده اي از زنان داعشي فارغ از هر گونه انگيزه هاي شخصي و فرقه گرايانه مجذوب شعارهاي پر رنگ و لعاب داعش همچون اعلام "خلافت اسلامي" و "بيعت با خليفه مسلمين" شده اند که نه تنها براي آنها بلکه براي طيف وسيعي از اسلامگرايان سني مذهب داراي جذابيت است. از اين رو اين دسته از زنان با انگيزه جهاد در راه تشکيل دولت اسلامي و زندگي در اين مدينه فاضله عازم سوريه و عراق شده و به عضويت داعش در مي آيند.
4- انگيزه هاي اجتماعي:
بسياري از زنان مسلمان در جوامع غربي به نوعي در انزواي از محيط پيرامون بوده و به شدت تمايل به حضور در محيط هايي دارند که بتوانند از اين انزوا و غربت رهايي يابند. اين در حالي است که طبق آمارهاي موجود در منابع غربي اکثريت زنان داعشي که از کشورهاي غربي به اين گروه تروريستي پيوسته اند متعلق به خانواده هاي معتقد به اصول و شعائر اسلامي بوده و همين مسئله عاملي جهت تمايل آنها به زندگي در سايه خلافت اسلامي و عضويت در داعش شده است.
5- انگيزه هاي انسان دوستانه:
شايد شنيدن اين جمله عجيب باشد که بخشي از زنان داعشي که از کشورهاي غربي به اين گروه تروريستي پيوسته اند, بدون داشتن انگيزه هاي ديني و عقيدتي به صفوف داعش پيوسته اند. اين دسته از زنان داعشي با ديدن تصاوير مديريت شده رسانه هاي غربي که دولت هاي سوريه و عراق را عامل اصلي وضعيت بحراني در کشورهاي خود و بروز شرايط رقت بار انساني شده اند، صرفاً با انگيزه کمک به کودکان بي سرپرست و زنان بي خانمان معارضه، مداواي مجروحان و کمک به فقراء به داعش مي پيوندند.
وظايف زنان در داعش
زنان در گروه تروريستي داعش داراي وظايف متعددي هستند که لزوماً ماهيت نظامي و رزمي ندارند. در اين راستا، "محمد العمر" نويسنده کتاب «اسطوره داعش» طي مصاحبه اي با خانم "رجاء انصاري" از فرماندهان "گردان الخنساء" نکات جالبي را در مورد زنان داعشي بيان مي کند. به گفته وي اکثريت زنان داعشي فاقد تحصيلات عاليه و تخصص هستند، لذا چاره اي جز بکارگيري آنان در امور سطح پائين همچون برطرف کردن نيازهاي جنسي جنگجويان داعشي وجود ندارد. [1] اگرچه با توجه به اخبار و اسنادي که از حضور زنان در داعش بدست آمده است مي توان از ديگر وظايفي که زنان داعشي بر عهده دارند به اموري همچون خانه داري و مراقبت و سرپرستي از کودکان و زنان جنگويان داعش، ارائه خدماتي پزشکي و پرستاري، واسطه گري براي انتقال پول از کشوري به کشور ديگر براي داعش، فعاليت در قالب پليس زنان، انجام امور سايبري و تبليغاتي و آموزش نحوه استفاده از سلاح هاي سبک و دفاع شخصي اشاره نمود.
نتايج حضور زنان در داعش
بدون شک پديده انضمام برخي از زنان سوري و عراقي و حتي اروپايي و آمريکايي به گروه تروريستي داعش و مشغول به امور نظامي و غير نظامي در مناطق تحت سيطره اين گروه دربردارنده نتايج و بازتاب هاي متعددي است که از جمله مهمترين آنها مي توان به موارد زير اشاره کرد:
الف. نهادينه شدن تفکر و ساختار مورد نظر داعش؛ حضور زنان سياه پوش داعشي در مقابل دوربين هاي عکاسان و انتشار اين تصاوير در رسانه ها و فضاهاي مجازي باعث عادي سازي و القاي مقبوليت تفکر داعش در ميان عده اي از مردان و زنان مي گردد. همچنين انعکاس مشارکت زنان داعشي در ميان جنگجويان مرد مي تواند منجر به تلطيف تصوير موجود در اذهان عمومي (عمدتاً غربي) از داعش گردد که آن را گروهي افراطي و خشونت طلب مي پندارد. زيرا اين گروه تروريستي از اين طريق نشان مي دهد که چندان نيز داراي تفکرات افراطي نبوده و همانند کشورهاي آزاد به زنان اجازه ورود در اجتماع و مشارکت در کنار مردان را مي دهد.
ب.خلق محيط هاي شهروندي جديد در مناطق تحت سيطره داعش؛ افزايش حضور زنان داعشي در مناطق تحت سيطره داعش و تبليغاتي که آنها در فضاهاي مجازي جهت جذب افراد جديد مي نمايند؛ اولاً باعث انتقال افراد جديد از کشورهاي هدف به اين مناطق و عضويت در داعش شده و ثانياً منجر آشنايي زنان و مردان هم مليت داعشي و در نهايت ازدواج آنها مي گردد که تنها محيط امن براي زندگي مشترک آنها همين مناطق تحت سيطره داعش مي باشد. بدون شک تثبيت و نهادينه شدن اين مسئله در آينده بسيار دشوار خواهد بود.
ج. انتقال گفتمان خشونت طلبي داعش به کشورهاي مبدا؛ زنان داعشي بعد از مدتي زندگي کردن در محيط خشونت طلبانه و افراطي دولت اسلامي چنانچه بخواهند به کشورهاي خود بازگردند, حامل تفکرات افراطي داعش بوده و پيام رسان خوبي براي انتقال گفتمان داعش به کشورهاي خود هستند. علاوه براين، زنان داعشي در آينده نيز صاحب همسر و فرزنداني خواهند شد که بدون شک تفکرات افراطي آنها بر محيط خانوادگي شان تاثيرگذار بوده و مي توان باعث بروز موجي از افراط گرايي در آينده کشورهاي مذکور گردند.
در نهايت ذکر اين نکته ضروري است که با توجه به فقدان اطلاعات دقيق از تعداد و اماکن حضور زنان داعشي و نيز عدم پذيرش آنها از سوي خانواده ها پس از آنکه به کشورهاي خود بازگشتند، اين احتمال وجود دارد که بسياري از آنها در کشورهايي غير از موطن اصلي سکني گزيده و تبديل به نيروهايي گوش به فرمان جهت انتقال به ديگر مناطق درگيري در خاورميانه، آفريقا، اروپا و ... گردند.
نتيجه گيري
ديدبان معتقد است بدون شک روند تصاعدي اعزام زنان به مناطق تحت سيطره داعش و تمايل آنان براي عضويت در گروه تروريستي داعش مي تواند بيانگر هشداري جدي براي آينده منطقه غرب آسيا و کشورهاي اعزام کننده اين زنان باشد؛ زيرا گسترش اين پديده به واسطه نقش ذاتي زنان در تربيت نسل هاي آينده باعث شيوع افراطي گري در نسل هاي آتي توسط اين "مجاهدات" داعشي خواهد شد. لذا شايسته است که نهادهاي امنيتي در کشورهايي که در معرض اين خطر قرار دارند، تدابيري جدي براي ممانعت از اعزام و جذب زنان به گروههاي افراطي اتخاذ نموده و حتي بيش از اهتمامي که براي اشراف و اقدام اطلاعاتي و امنيتي جهت ممانعت از جذب مردان به گروه هاي تروريستي دارند، بر اين موضوع تمرکز نمايند.